در این قسمت از سریال “آموزش قانون جذب” به موضوع مهم جذب خواستهها مبنی بر اینکه چه زمانی به خواسته ام می رسم ، میپردازیم.
آنچه در این قسمت درباره قانون جذب میآموزید:
- احساس شما راهنمای شماست!
- شما احساستان را جذب میکنید، نه هدف و خواستهتان را،
- آیا میدانید چگونه است که هر بدی که به ما میرسد از سمت خودمان است؟
- چگونه خودمان را در وضعیت داشتن خواستههایمان قرار دهیم؟
- دقیقاً کی به خواستههایم میرسم؟!
جلسه سیزدهم از سریال آموزش قانون جذب
در این جلسه قصد دارم در خصوص جذب خواستهها صحبت کنم و بهصورت اختصاصی به این موضوع بپردازیم که دقیقاً چه زمانی به خواستهها و اهدافمان میرسیم؟!
دوستان زیادی این سؤال را از من میپرسند که دقیقاً چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟!
چرا باوجود تمام تلاشهایی که ما برای رسیدن به خواستههایمان انجام میدهیم،
باوجود ارتعاشهای خوبی که ما میفرستیم، چرا هنوز به خواستههایمان نرسیدهایم؟ دلیل آن چیست؟
ما دقیقاً کِی به خواستههایمان میرسیم؟
و نهایتاً این سؤال که خیلی هم آشنا هست را میپرسند: چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟!
اما سؤال اصلی دوستان شاید این باشد که پس کِی از این وضعیتی که آن را دوست ندارم خارجشده و به شرایطی که دوست دارم و هدف و خواسته من است، وارد میشوم؟
سؤال دوستان این است که میگویند: دقیقاً چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟!
اما سؤال اصلی که در این پرسش نهفته، این است که من وضعیت حال حاضرم را دوست ندارم؛ کِی از این وضعیتی که من اصلاً آن را دوست ندارم، خارج میشوم و به وضعیتی که آن را دوست داشته و همیشه در ذهنم آن را میسازم، وارد میشوم؟
در اینجا تمرکز و توجه این دوستان، به شرایط حال حاضرشان است. شرایطی که اتفاقاً زیاد هم بابِ مِیل آنها نیست.
در جلسات قبل فهمیدیم که ما با توجه کردن به هر چیزی، مقدار بیشتری از همان مسئله را به زندگیمان دعوت میکنیم.
زمانی که توجه ما به شرایط الآن مان هست، پس هر چه بیشتر از همین شرایط و موقعیت را به زندگیمان وارد میکنیم و با همین شرایط مواجه میشویم.
مثلاً اگر خواسته من این است که ثروتمند باشم اما دائماً توجهم بهحساب بانکی خالیم هست، هرروز در روند عادی زندگیام با مشکلات مالی بیشتری مواجه میشوم.
یا مثلاً اگر من هرروز در حال رانندگی با افرادی مواجه میشوم که مقررات را رعایت نمیکنند و رانندگی خوبی هم ندارند و به این موضوع هم توجه میکنم، هرروز از همین قبیل افراد را بیشتر در سطح شهر ملاحظه میکنم.
یا اگر مثلاً یک جوش در صورت من زده و هرروز جلوی آینه ایستاده و میگویم ایبابا این چه جوشی است که در صورت من زده، ایبابا چقدر من زشت شدهام، این دگر چه چیزی بود و … همیشه و هرروز به این جوش توجه میکنم، درنتیجه از این جوشها در صورت من زیادتر شده و به چشم میآید.
همهی ما حداقل یکبار با یکی از این موارد مواجه شدهایم و در تمام این موارد، متأسفانه هرلحظه حس ما بد و بدتر میشود چراکه روی ناخواستههایمان متمرکز بوده و با آنها مواجه میشویم.
احساس ما راهنمای ما است.
اگر احساس ما بد است یعنی افکاری داریم که با خواستههای ما همسو نیستند. خواستهی ما حساب بانکی پُر پول است ولی افکار و توجه ما روی حساب بانکی خالیمان است.پس از همین حساب بانکی ما بیشتر میبینیم.
در اینجا بعضی از دوستان این ایراد را میگیرند و میگویند خب حساب بانکی خالی، الآن واقعیت است؛ یعنی شما میگویید ما واقعیت حال حاضر را ندیده و خیالپردازی کنیم؟ برای جواب به سؤال این دوستان، من توصیه میکنم که فایلهای گذشتهی آموزش قانون جذب را حتماً گوش کنند تا به مفهوم دقیقتر و بهتری از واقعیت برسند. در این جلسه به این موضوع نمیپردازم چون “واقعیت” موضوع این جلسه ما نیست.
توصیه میکنم اگر کسی خواست بداند که واقعیت چیست، حتماً فایلهای صوتی گذشته آموزش قانون جذب را گوش کند.
درواقع احساس بد به ما کمک میکند که بهترین تصمیم را بگیریم.
وقتی اطرافیان ما از تورم و شرایط خراب جامعه صحبت کرده و میگویند که الآن دیگر شرایط مانند قدیم نیست و خیلی گرانی به وجود آمده و بیداد میکند و به این راحتی نمیتوان زندگی کرد و هرروز شرایط ما ازلحاظ مالی نامساعدتر میشود و … ازایندست موارد صحبت میکنند درحالیکه خواستهام رسیدن به آزادی مالی است، حس من با شنیدن این حرفها بد میشود.
زمانی که احساس بد شود، در واقع این حس بد به من اخطار و هشدار میدهد که تو در حال جذب اتفاقات ناخواستهی بیشتری همسانِ همان حس بد خود هستی و سریعتر حس خود را بهتر کن.
پس حس بد به من اخطار میدهد که سریع تصمیم بگیر، تو باید افکار بهتری را انتخاب کنی تا حست خوب شود. تا زمانی که احساست بد است، با شرایطی از همین جنس احساس بد مواجه میشوی.
پس دوباره تکرار میکنم احساس بد چیز بدی نیست بلکه به ما کمک میکند تا افکاری را انتخاب کنیم که همسو با خواستههای واقعی ما باشد.
خواستهی من رسیدن به ثروت بیشتر است و هر وقت حس بدی در این زمینه داشتم، به این معناست که سریعتر باید افکار دیگری را انتخاب کنم.
از طرف دیگر بعضی از دوستان میگویند ما خیلی سعی میکنیم که به چیزهایی که دوست نداریم فکر نکنیم اما بازهم شرایط و وضعیت حال حاضرمان دلخواه ما نیست.
ما خیلی روی خودمان کار میکنیم و سعی میکنیم به چیزهایی که بابِ مِیل ما هست و افکاری که به ما قدرت میدهد توجه کنیم ولی بازهم شرایط و وضعیت حال حاضر ما بابِ مِیل ما نیست، دلیلش چیست؟ پس دقیقاً چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟!
شاید یکی از دلایل این موضوع این باشد که دوستان من، هر چیزی دو رو و دو جنبه دارد:
یکطرف آن خواستن خواسته ما و آن چیزی که دوستش داریم هست و طرف دیگر آن خواستنِ نبودِ آن چیزی که ما دوست داریم باشد، هست.
مثلاً فرض کنید که من دوست دارم یک ازدواج فوقالعاده و یک رابطه بسیار عاشقانه داشته باشم؛ این خواسته من است؛ و این خواسته دو وجه و دو رو دارد: یکروی آن داشتن زندگی عاشقانه هست و روی دیگر آن نداشتن زندگی عاشقانه است.
یعنی امکان دارد که من با توجه خودم به خواستهام، باعث شوم تا ناخواستهام را جذب کنم.
یک مثال میزنم تا این موضوع را بهتر درک کنید:
فرض کنید که من دو نفر را میبینم که یک رابطه عاشقانه دارند و از دیدن آن بسیار لذت میبرم و به این رابطه عشق میدهم و خدا را بابت این روابط عاشقانه شکر میکنم.
در این حالت من مشغول جذب خواسته خودم هستم چراکه دارم به چیزی که توجه میکنم، حس خوب داده و عشق میدهم.
اما روی دیگر این داستان و خواسته این است که من یک رابطه عاشقانه بین دو نفر را میبینم و با نفرت، حسرت، ناراحتی و یأس به آن نگاه میکنم؛ چرا؟
چون من آن رابطه را میخواهم و الآن ندارم و به شرایط حال حاضرم نگاه کرده و میگویم من عجب انسان بدبختی هستم که این رابطه را ندارم، خدایا پس چرا من ندارم؟ و … با حسرت به این رابطه نگاه میکنم و حسرت میکشم که ایکاش من هم این رابطه را داشتم و به این رابطه حس بد میدهم.
پس چه چیزی را دریافت میکنم؟ درست است که من به خواسته خودم نگاه میکنم اما توجه من همراه حس بد است و به این رابطه نگاه میکنم.
پس نخواستن رابطه خوب را جذب میکنم. پس دوباره تأکید میکنم که احساس ما راهنمای ماست. اگر حس بد دارید یعنی در حال جذب آن جنبهای که دوست ندارید، هستید.
اگر الآن این پرسش را در ذهنتان مرور میکنید که چه زمانی به خواسته ام می رسم و چقدر طول میکشد؟
شاید یکی از دلایلش این باشد که شما خواستهای دارید اما احساستان شما را راهنمایی میکند که در مسیر خواستهتان حرکت نمیکنید بلکه همواره در مسیر جذب ناخواستههایتان حرکت میکنید و تعجب میکنید از اینکه چرا من به آن چیزی که دوست دارم نمیرسم؟
شما احساس را جذب میکنید نه هدف و خواستهای را که دارید.
ما همیشه گفتهایم که هدف یا خواستهتان را دقیقاً مشخص و واضح کنید که چه چیزی را میخواهید و به این دلیل است که شما حسی را که از داشتن آن چیز نصیبتان میشود، برای خودتان واضح و شفاف کنید.
مثلاً فرض کنید هدف من این است که یکخانه بسیار خوب در یک منطقه خاصی از شهر داشته باشم و همهچیز آن را دقیقاً مشخص کردهام که چه خانهای میخواهم.
زمانی که به خواستهی خودم و به آن خانه میرسم، همهچیز من را آن نوشتهام دارد اما شاید چند مورد را هم نداشته باشد مثلاً شاید من گفته باشم که دوست دارم خانهام ۱۵۰ متر و در طبقه دوم باشد اما وقتیکه به خواستهام میرسم، همهی این موارد را دارد ولی طبقه اول یا سوم است.
من به خواستهام رسیدم ولی با یک سری نکات ریزی که شاید در نوشته من وجود نداشته است. در اینجا زمانی که من در خانه طبقه اول میروم، دقیقاً همان حسی رادارم که دوست داشتم به آن برسم.
پس من حس را جذب میکنم نه دقیقاً آن خانه را. خانه یا یک کیف پر از پول هدف من نبود بلکه هدف من آزادی و آرامش بیشتر بود.
بنابراین من آرامش و آزادی بیشتری را جذب میکنم، من یک کیسه پُر از کاغذهای رنگی را که نمیخواهم بلکه من این کاغذهای رنگی و پولها را میخواهم تا احساس آزادی کنم تا هرزمانی هر چیزی را دوست داشتم بخرم و هرجایی که دوست داشتم برم. پس من حس را جذب میکنم.
اگر دقیقاً مشخص کنم که چه چیزی میخواهم و اینکه چه حسی را دوست دارم جذب کنم، جهان هستی شرایط، موقعیتها، اتفاقات، ایدهها و انسانهایی را سر راه من قرار میدهد تا از همین حسی که من دوست دارم هر بیشتر به من تقدیم کنند.
شاید الآن خیلی راحت بتوانید با توجه به این آگاهیای که تا به اینجای فایل صوتی به دست آوردهاید، راحت بتوانید به سؤال من پاسخ دهید: اینکه بعضی از افراد میگویند من تابهحال بهتصادف، به آدمهای بدحساب و بدقول و… فکر نکرده بودم. پس چرا در حال جذب اینها هستم؟ شما با توجه به آگاهیهایتان تا به الآن به اینگونه افراد میتوانید جواب دهید.
اینکه شما به افراد بدقول، بهتصادف، به طلاق و… فکر نکرده بودید اما احساسی که شما در هرلحظه به جهان هستی ارسال میکردید، دقیقاً با همین موارد یکسان بوده است.
شما احساس حسادت، احساس استرس، احساس رنجیدگی و… را به جهان هستی ارسال کردید و یک فردی در مقابلتان قرارگرفته که همین احساس را دوباره به شما برمیگرداند.
من زمانی که از خانه میخواستم بیرون بیایم با همسرم بحث کردم و احساس عصبانیت را به جهان هستی ارسال کردم و حالا در لحظهای که در حال رانندگی هستم با یک فردی تصادف کردم که دوباره آن حس عصبانیت را جهان هستی به من برمیگرداند.
پس دوباره تأکید میکنم که ما احساس را جذب میکنیم و احساس، راهنمای ما در مسیر رسیدن به خواستههایمان است.
اگر به این موضوع فکر میکنیم که چه زمانی به خواسته ام می رسم یا اینکه پس کِی به هدفم میرسم؟ باید توجه داشته باشیم که در حال ارسال چه حسی به جهان هستی هستیم!
از کجا بفهمم چه ارتعاشی را به جهان هستی ارسال میکنم؟
شاید الآن شما بپرسید که وقتی من به چیزی توجه میکنم یعنی در خصوص موضوعی در حال صحبت کردن، فکر کردن، نگاه کردن و.. هستم، از کجا بفهمم که من چه ارتعاشی را به جهان هستی ارسال میکنم که همسان آن ارتعاش را جهان هستی از طُرُق مختلف سر راه من قرار دهد؟
دقیقاً از کجا متوجه شوم که چه ارتعاشی را به جهان هستی ارسال میکنم؟
خیلی ساده است؛ کافی است که فقط به حسمان توجه کنیم زیرا حس ما راهنمای ماست.
نیازی نیست در هرلحظه متمرکز این باشیم که همین الآن به چه چیزی فکر میکنیم…
دوستان من، خداوند متعال در درون ما انسانها سیستم بسیار هوشمندی را قرار داده است که به کمک این سیستم فوقالعاده هوشمند، خیلی راحت و به بهترین شکل میتوانیم درک کنیم که همین الآن در حال ارسال چه حسی به جهان هستی هستیم!
اگر هدف من داشتن یک زندگی عاشقانه است اما یک حس بدی دارم، خیلی راحت میتوانم درک کنم که همین الآن ارتعاش مناسبی را به جهان ارسال نمیکنم پس نباید منتظر باشم تا سریعاً به خواسته خودم که داشتن یک زندگی عاشقانه هست، دست پیدا کنم.
البته یکبار دیگر هم من این موضوع را در جلسه هفتم آموزش قانون جذب کاملاً باز کردم اما مجدداً مطرح کردن آن خالی از لطف نیست.
دوستان عزیزم، خداوند متعال انرژیای هست که سراسر جهان هستی را پوشانده است و این انرژی خالق همهچیز است.
وقتیکه ما احساس خوبی داریم یعنی با این انرژیای که خالق همهچیز است، هماهنگ هستیم پس طبیعی است که ما به خواستههای خودمان برسیم و اتفاقات خوبی را تجربه کنیم اما وقتیکه احساس بدی داریم بازهم طبیعی است که به خواستههایمان نرسیم چون با خداوند که خالق همهچیز در این جهان هستی هست، هماهنگ نیستیم. پس الآن بهتر متوجه جوابِ پرسشِ چه زمانی به خواستهام می رسم ، شدیم.
پس چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟!
چرا اینقدر طول میکشد تا به خواستههای خودمان برسیم؟
اگر دیدگاه ذهنی ما با دیدگاه روحی ما که خداوند متعال است، هماهنگ نباشد و نشاندهندهی آن حس بد است، ما به خواستهای که داریم نمیرسیم و تا زمانی که این دیدگاه و ارتعاش ذهنیمان را با دیدگاه روحمان که خداوند است، هماهنگ نکنیم، طول میکشد تا به خواستهمان برسیم.
وقتی میگویید پس چه زمانی به خواسته ام می رسم ، دقیقاً شما چه حسی دارید؟
آیا حسِ بدِ بودن در وضعیت حال حاضر را دارید؟
این حس بد به شما اخطار میدهد که تو به خواستهات نمیرسی و باید حس خود را خوب کنی.
دوستان عزیز، به خاطر اینکه این موضوع را بیشتر بازکنم، یک جمله کوتاه دیگر میگویم: سیستم جهان خیر مطلق است. حالت طبیعی جهان این است که ما به خواستهها و اهدافمان برسیم. طبیعت جهان این است که روابط زیبا، عشق، سلامتی، ثروت و… در آن باشد.
خداوند در آیه ۷۹ سوره نساء میفرماید: هر بدیای که به سمت ما بیاید از طرف خودمان است و هر خوبیای که سمت ما بیاید از طرف خداوند است.
این یعنی بدون اینکه ما کار خاصی انجام دهیم، خوبی از طرف خداوند میآید و هیچ بدیای از طرف خداوند به ما نمیرسد.
به قول استرهیکس که میگوید در رودخانهای که به یک سمت جاری است، اگر ما هم به همان سمت برویم، نیازی به تلاش ما نیست.
بنابراین سیستم جهان هستی اینگونه است که همیشه خیر مطلق به سمت انسان جاری است و ما فقط باید تفکرات و دیدگاه ذهنیمان را با خیری که در هرلحظه به سمت ما جاری است، یکسان و هماهنگ کنیم. نشانهی هماهنگی با این دیدگاه، فقط حس خوب است.
زمانی که من حس خوبی داشته باشم، آن رابطهی عاشقانه، ثروت، سلامتی و… را جذب میکنم در غیر این صورت آن ثروت و سلامتی هست اما من با دیدگاه ذهنی خودم جلوی جذب این ثروت و سلامتی را گرفتهام و اجازه نمیدهم که این ثروت و سلامتی وارد زندگی من شود و در اینجاست که دائم با خود میگویم پس چه زمانی به خواستهام می رسم ؟!
هر بدیای که به ما میرسد از سمت خودمان است، یعنی چه؟
مگر ما بدی را دوست داریم؟ اصلاً مگر انسانی هست که بدی را دوست داشته باشد؟
وقتیکه ما مثلاً برای رسیدن به یک جایگاه شغلی نگرانیم و استرس داریم، مثلاً من خیلی استرس دارم که حتماً باید به این جایگاه شغلی برسم، در حال ارسال ارتعاش خاصی هستم که این ارتعاش مثل همین حس من را یعنی موقعیتها و شرایطی را در زندگی من وارد میکند که با همین احساس استرس و نگرانی یکسان باشد.
درنتیجه، من در حال جذب موقعیتها و شرایطی هستم که همین نگرانی و استرس را دوباره به زندگی من وارد میکند و در اینجا پرسیدنِ سؤالِ چه زمانی به خواستهام می رسم ، دیگر جایز نیست!
پس وضعیتی که به وجود میآید فقط به من ربط دارد و به رئیس و همکار من مربوط نیست.
هیچ ربطی به این ندارد که من شب تا صبح بنشینم و با خودم فکر کنم که خدایا چه میشود که این رئیس من دلش رحم آید و آن جایگاه شغلی را به من دهد، خدایا چه میشود که این همکارم، زیرآب من را نزند و من بتوانم به آن جایگاه شغلیم برسم.
دوستان من، اصلاً به اینها ربطی ندارد. سیستم جهان، خیر مطلق است و خوبی به سمت ما جاری است.
خداوند در آیه قرآن میفرماید که تمام خیر و خوبیای که به سمت شما میآید از سمت من است یعنی نیازی نیست که ما تلاشی کنیم اما نیاز است که با آن خیر و خوبی، هم ارتعاش شویم.
وقتیکه من نگرانم و میترسم که اگر نشود همهچیز ازدسترفته است و زندگیام به آخر رسیده است، شرایطی را جذب میکنم که دوباره همین احساس را به من برمیگرداند و درنتیجه از آن خیری که سمت من جاری است، بازمیمانم و این من هستم که به جهان اجازه نمیدهم تا خواستهام را به من برساند و جواب همان ارتعاشی را که ارسال کردم، دریافت میکنم.
به زبان سادهتر، ارتعاش من مساوی است با احساس من و احساس من مساوی است با نتیجهای که در زندگی میگیرم.
پس ما الآن به جواب این سؤال رسیدیم که هر بدیای که به ما میرسد، از سمت خودمان است یا راحتتر اینکه ما جلوی خیر و خوبی را با ذهن خودمان میگیریم.
باید خودمان را در وضعیت خواستهمان قرار دهیم
یکبار دیگر سؤال این جلسه را مطرح میکنم: چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟!
برای این موضوع الآن راحتتر میتوانید پاسخ من را درک کنید. ما باید خودمان را در وضعیت خواستهمان قرار دهیم.
وقتی حس خوبی داریم یعنی ارتعاش داشتن خواستهمان را میدهیم، در این صورت در وضعیت دریافت خواستهمان قرار میگیریم.
شاید الآن دوباره این سؤال به وجود آید که باوجود سختیهای الآن، در حال حاضر چگونه من حس خوبی داشته باشم؟
- چگونه حس خوبی داشته باشم وقتیکه کلی مقروض و بدهکار هستم.
- چگونه من حس خوبی داشته باشم زمانی که بیماری در بدن من است؟
- چگونه من حس خوبی داشته باشم وقتیکه رابطهی خوبی ندارم و احساس تنهایی میکنم و نمیتوانم با هیچکسی ارتباط برقرار کنم؟
- چگونه حس خوبی داشته باشم؟
دوستان خوبم، نیازی نیست که ما حتماً یک خواستهای و یک هدفی را داشته باشیم تا آن را حس کنیم. کافی است که ما در ذهنمان به آن شرایط سفر کنیم و بعد میبینیم که در واقعیت هم آن خواسته و آن هدف را در زندگیمان داریم.
بهتر است که به موفقیتها و به خاطرات خوب گذشتهمان فکر کنیم.
به روابط عالی و بینظیری که داشتیم، توجه کنیم. بهسلامتی ای که داشتیم فکر کنیم. در این صورت میتوانیم ازلحاظ فکری و ذهنی، خودمان را در وضعیت داشتن خواستهمان قرار دهیم و به جوابِ چه زمانی به خواستهام می رسم ، نزدیکتر میشویم.
باید به تمام موارد مثبت و زیبایی که در حال حاضر در زندگیمان داریم، تمرکز کنیم و آنها را یادداشت کنیم، از سلامتیمان گرفته، از پدر و مادر خوبمان، از لباسی که به تن داریم، از آرامشی که در زندگیمان داریم، از رزق و روزیای که هرروز به دستمان میرسد و کلاً هر چیزی که در زندگیمان وجود دارد و زیباست را به یادمان بیاوریم و بابت آن موضوع خداوند را شکرگزاری کنیم و سپاسگزار باشیم.
سعی کنیم از زندگیمان لذت ببریم. باید یک فهرست از ویژگیهای خوب خودمان تهیه کنیم که حس ارزشمندی به ما دهد چراکه اگر میخواهیم به خواستههای ارزشمند برسیم و اهداف ارزشمندی را جذب کنیم، در ابتدا باید خودمان ارزشمند باشیم. به این صورت به حس خوب میرسیم.
حس خوب یعنی حس هماهنگی با منبع انرژی و با خداوند متعال، با خالق این جهان هستی.
درصورتیکه ما با خداوند متعال هماهنگ شویم، نتایج خیلی خیلی زود پدیدار میشود
اگر سؤالتان این است که چه زمانی به خواسته ام می رسم ، جواب من این است که شما باید به حس خوب برسید و در آن حس بمانید.
اینقدر این حس خوب بمانید که بگویید من همین شرایط و همین حس خوب را میخواهم و چیز دیگری نمیخواهم.
اگر ما هماهنگ شویم، در صورت هماهنگی، نتایج خیلی زود پدیدار میشوند.
فقط کافی است نسبت به شرایط حال حاضر به احساس خوب برسیم، در این صورت در مداری قرار میگیریم که بهسرعت به سمت خواستهها و اهدافمان هدایت میشویم و با خواستهها و اهدافمان مواجه میشویم.
این داستان بچهدار شدن افرادی است که سالهاست بچهدار نمیشوند و هرچقدر دوا و درمان میکنند و دکتر میروند و به این در و آن در میزنند اما بچهدار نمیشوند که نمیشوند.
بعد از ده، پانزده سال که بیخیال بچه میشوند و آن را رها میکنند و تصمیم میگیرند که از بهزیستی یک بچه بیاورند، آن زمان است که عدهی بسیار زیادی از این قبیل افراد، بهمحض اینکه بیخیال بچهدار شدن میشوند و سرپرستی بچهی دیگری را به عهده میگیرند و به احساس خوب میرسند، خودشان بچهدار میشوند.
زیرا آنها خواستهای داشتند اما نسبت به وضعیت کنونی و چیزی که در حال حاضر هستند، متأسفانه احساس خوبی نداشتند و بهمحض اینکه بچه را از بهزیستی به خانه میآورند، به حس خوب و هماهنگی میرسند و در این زمان است که خواستهی آنها به زندگیشان وارد میشود.
بهعنوان جمعبندی سیزدهمین جلسه آموزش قانون جذب: دوستان من، اگر درگیر این موضوع هستید که پس چه زمانی قرار است من به خواسته خودم برسم، جواب من این است که زمانی که شما نسبت به شرایط حال حاضرتان به حس خوب رسیدید، خواسته شما نسبت به آنچه شما فکرش را بکنید، به زندگی شما وارد خواهد شد.
خیلی متشکرم که با این جلسه هم با من همراه بودید.
دوست خوبم؛ اگر سؤال یا ابهامی درباره این قسمت سریال آموزش قانون جذب دارید، لطفاً از طریق بخش نظرات آن را با ما در میان بگذارید، به شما قول میدهم بعد از بررسی سؤالتان، در قالب یک مقاله آموزشی یا یکی از جلسات آموزش قانون جذب، به سؤال شما پاسخ بدهم.
همچنین بسیار خوشحال خواهم شد اگر انتقادات یا پیشنهادهای خودتان را در راستای بهتر شدن آموزشها یا وبسایت با ما در میان بگذارید.
سید رضا طیرانی هستم.
با آرزوی بهترینها برای شما
اگر به نظرتان این فایل صوتی مفید و کاربردی است برای کمک به تولید قسمتهای بعد، آن را در رسانهها و سایت خودتان به اشتراک بگذارید.
لطفا دقیقا این لینک را به اشتراک بگذارید:https://razejazb.ir/?p=1719
8 دیدگاه
رقیه شاه مندی
سلام استاد طیرانی گرامی
این جلسه هم مثل همیشه فوقالعاده عالی بود ، سپاسگزارم.
امروز یه اتفاقی برام رخ داد و تونستم به خواسته ای که میخواستم را جذب کنم در صورتی که فکر می کردم اجابت شدنش غیر ممکن است اما چیزی که مهم تر بود برام احساس خوبی بود که در تک تک لحظات این اتفاق داشتم.
واقعا احساس خوب خیلی راه گشاست.
دراین جلسه یاد گرفتم که چطور به خواسته هام و اهدافم در کوتاه ترین زمان ممکن برسم.
استاد گرانقدر خیلی خیلی سپاسگزارم که هر روز چیزهای جدیدوناب ازتون یاد میگیرم که با آگاهی کامل تر در مسیری که پراز عشق و محبت و موفقیت است پیش برم وبه اهدافم نزدیک و نزدیکتر بشم.
سپاسگزارم،سپاسگزارم،سپاسگزارم
موفق باشید.
طیرانی سیدرضا
سلام خانم شاهمندی عزیز؛
همیشه احساس خوب، نوید اتفاقات خوب را میدهد…
منتظر شنیدن خبرهای خوش موفقیت هاتون هستم.
جذب هاتون روزافزون باد…
حداد سارا
سلام ممنون اقای طیرانی عزیز واقعا عالی بود به خاطر اگاهی های نابی که در اختیار ما میگذارید صمیمانه تشکر میکنم این فایل هم مانند فایل های قبلی عالی وپراز اگاهی بود رسیدن به خواسته هامون رو برامون هزار بار راحت تر کردین وسریع تر واقعااااا ممنونممممم
طیرانی سیدرضا
سلام خانم حداد گرانقدر؛
خوشحالم که این مطلب هم مورد پسندتان بوده.
موید باشید
علیرضا رحیمی افشار
با ادای درود و احترام، بدینوسیله مراتب سپاس خود را از مطالب ارزنده استاد نازنین جناب آقای طیرانی که همواره روشنی بخش راه دانش هستند خدمت آن جناب تقدیم می دارم. باشد که آواز عشق سرود زندگی تان باشد. ارادتمند رحیمی افشار ۹۷/۳/۸
طیرانی سیدرضا
سلام آقای رحیمی افشار؛
سپاسگزارم از محبتی که به بنده دارید و از متن دلنشین و قلم زیبای تان.
پاینده باشید
مرجان مقدس
سپاس از استاد عزیز که با صبر و شکیبایی بهترین به بهترین نحو ما رو راهنمایی میکنید
ممنون از ویساى فوق العاده و راهکارهاى بى نظیرتون
دعاى ما بدرقه راه شماست
طیرانی سیدرضا
سلان خانم مقدس؛
همین دعای خیر شما از هر چیز دیگری مهم تر و باعث دلگرمی ماست.
قدردان محبت همیشگی شما هستم.